امروز یه مهمونی عصرونه زنونه یا به قولی دورهمی داشتم که همه اقوام طرف مامی بودند . زن دایی ها و مادربزرگ و خاله و ...
پذیرایی با میوه (سیب و شلیل و نارنگی) ، سوهان ، شکلات کنجدی ، تخمه بوداده آفتابگردون، چای و کیک موزی بود که کیک موزی رو خودم پخته بودم . همه گفتن کیکم عالی شده . هیچی ازش نموند ! به زور یه برش کیک واسه بابا و مسعود نگه داشتم وگرنه به اونها هم نمیرسید . همه اکثراً 2 برش کیک خوردن ! حتی الناز و ابولفضل (دوقلوهای دایی جعفر) که دندونم ندارند یک برش کیک خوردن !!!!
بعد از مهمونی هم مامی و دَدی رو واسه شام نگه داشتم . یه شام سرعتی پختم . پلو با ماهی سوخاری برای بابا و پلو با جوجه چینی برام خودم و مامان و مسعود ، مخلفات هم سالاد شیرازی و زیتون بود .
خلاصه که الان شدید خسته هستم .
خیلی عکس گرفته بودم از هر چی که امروز آماده کرده بودم ولی فکر نمی کنم نه الان نه هیچ وقت فرصت آپلودشون رو داشته باشم به خاطر همین فقط تصویر کیک موزی رو میذارم اینجا :
پ.ن 1:
ماسوره خوبی نداشتم به خاطر همین تزئیناتم خوب از کار در نیومد
پ.ن 2:
امروز جای امیر و نسرین خیلی خیلی خالی بود . دلم واسه جفتشون تنگ شده ...
.: Weblog Themes By Pichak :.